سالروز ربودن حجرالاسود توسط قرامطه/ حجرالاسود؛ سنگ زمینی یا آسمانی؟
سالروز ربودن حجرالاسود خانه خدا توسط قرامطه بحرینی / ۲۲ سال این سنگ مقدس دزیده شد
یک استاد دانشگاه با بیان اینکه حجرالسود تقدس ویژه، مستقل و منحصر به فردی ندارد، خاطرنشان کرد: حجرالاسود یک امر مقدس است نه یک امر قدسی! لذا این سنگ آسمانی چون منتسب به خداوند است، در اسلام مهم شمرده میشود.
به گزارش کارگر آنلاین ، حجرالأسود نزد مسلمانان از اهمیت خاصی برخوردار است، استلام آن در هنگام زیارت خانه خدا مورد تاکید دین اسلام بوده است، حجرالأسود تاریخچهای به اندازه حضور بشریت در کره خاکی دارد، حوادث مختلفی بر این سنگ آسمانی رخ داده است، یکی از حوادث غمگین آن یورش گروهی از قرامطه به بیتالله الحرام و هتک حرمت خانه خدا بردن حجرالأسود از مکه به سمت بحرین است.
از فرقه «قرامطه» در کتب تاریخى و ملل و نحل به عنوان گروهى پرخاشگر، فتنهجو، عامل کشتارهاى دسته جمعى و غارت مسلمانان معرفى شدهاند، شاخهاى از فرقه «اسماعیلیه» بودند که با عقاید ویژه خود، در بطن جامعه اسلامى ظاهر شدند و باعث دردسرهاى بسیارى براى کارگزاران رسمى حکومت در عهد خلفاى عباسى گشتند و در این ستیز و پرخاش بود که بسیارى از مسلمانان بیگناه را قربانى انحرافات فکرى و بلند پروازیهاى خود ساختند و مىتوان گفت که عملکرد سیاسى و نظامى این گروه قابل مقایسه با گروه «خوارج» در عصر بنى امیّه است، هر چند که از لحاظ اعتقادى مشابهتى با یکدیگر نداشتند.
یکى از چهرههاى معروفى که در میان شخصیتهاى برجسته اسماعیلیه نخستین، اسم و رسمى دارد و منشأ پیدایش حوادث بسیارى شده است، شخصى به نام «حمدان قرمط» است که پس از مرگ «ابوالخطاب اجدع» یکى از بنیانگذاران فرقه اسماعیلیه، شاخهاى در این فرقه ایجاد کرد و حرفهاى تازهاى آورد که بعدها طرفداران او را «قرامطه» یا «قرمطى» گفتند.
به گفته مورخان در سال 286 هجری در مناطقى از جنوب خلیج فارس در بحرین و قطیف و احساء، قرمطىها حکومت نسبتاً مقتدرى تشکیل دادند که در رأس آن، شخصى به نام «ابوسعید جنابى» بود، هجوم بىامان قرامطه بحرین به شهرها و آبادىهاى دور، نزدیک و کشتارهاى بىرحمانه مردم، رعب و وحشت زاید الوصفى در مسلمین به وجود آورده بود و در این میان کاروانهاى حجاج بیش از همه در معرض خطر بودند، کاروانهاى حجاج به خصوص حاجیانى که از طرف عراق به مکه مىرفتند و مجبور بودند از حوزه نفوذ قرامطه عبور کنند، همواره مورد حمله آنها بودند، این حملات در سالهاى 313 و 314 آنچنان شدید بود که در این سالها هیچیک از کسانى که از راه عراق به مکه عازم بودند، موفق به انجام مناسک حج نشدند.
تا اینکه در سال 317 خشونت به اوج خود رسید و فاجعه عظیم رخ داد، در این سال، قرامطه طبق یک نقشه و توطئه حساب شده، به کاروانهایى که از طریق عراق رهسپار مکه بودند، حمله نکردند و کاروانهاى حجاج از جمله کاروان عراق به سرپرستى «منصور دیلمى» سالم و بدون مزاحمت به مکه رسیدند، اما چون روز «ترویه» رسید، قرامطه به فرماندهى «ابوطاهر جنابى» حجاج را غافلگیر کردند و با یک یورش وحشیانه، هم به آنها و هم به ساکنین شهر مکه حمله کردند و دست به کشتار عجیبى زدند و اهانت بىسابقهای در مسجدالحرام اتفاق افتاد.
گفته شده است که در این واقعه «ابوطاهر» با یک سپاه 900 نفرى وارد مسجدالحرام شد و این در حالى بود که او مست بود و بر روى اسبى قرار داشت و ششمیر عریانى در دستش بود، طبق نقل مورخان، قرامطه هر چه توانستند از حجاج و اهل مکه کشتند و از مقدسات اسلامى هتک حرمت کردند. شمشیرهاى قرامطه طواف کنندگان، نمازگزاران و کسانى را که به درهها و کوهها فرار کرده بودند، درو مىکرد و مردم فریاد مىزدند که آیا همسایگان خدا را مىکشى؟
آنها مىگفتند «کسى که با اوامر الهى مخالفت کند، همسایه خدا نیست»، تعداد کشته شدگان مجموعاً به حدود 30 هزار نفر رسید که بسیارى از آنها را در چاه زمزم ریختند و بعضىها را بدون غسل، کفن و نماز در جاهاى دیگر دفن کردند.
قرامطه علاوه بر کشتارهاى بىرحمانه، غارت اموال حجاج و اهل مکه، زیورها و از جمله پرده کعبه را غارت کردند و در آن را کندند و خواستند ناودان بیت را از جاى خود بکنند، ولى متصدى این کار سقوط کرد و مرد، مهمتر از همه حجرالأسود را از جاى خود برداشتند و با خود به بحرین بردند، موضوع ربودن حجرالأسود در همه کتابهاى تاریخى که جریان حمله قرامطه به مکه را نقل کردهاند.
قرامطه، حجرالاسود را به شهر «احساء» بردند و اینکه در بعضى از منابع محل نگهدارى حجرالأسود، بحرین یا هجر ذکر شده، بدان جهت است که در آن زمان به منطقه وسیعى از شمال عربستان فعلى، بحرین و یا هجر گفته مىشد که شهر «احساء» داخل همین منطقه قرار داشت.
حجرالأسود مدت 22 سال در بحرین ماند و در طول این مدت اقدامات دو قطب سیاسى در جهان اسلام یعنى عباسىها در بغداد و فاطمىها در آفریقا براى وادار کردن قرامطه به بازگرداندن حجرالأسود بىنتیجه ماند. به هر حال حجرالأسود در سال 339 هجری قمری به مکه برگردانده شد و این لکه ننگ بر دامن قرامطه تا ابد باقى ماند.
* حجرالاسود یک شیء آسمانی و توسط آدم(ع)، نوح(ع) و ابراهیم(ع) تقدیس شده است
در خصوص اهمیت حجرالأسود نزد مسلمانان و تقدس ویژه آن با «بخشعلی قنبری» استاد دانشگاه و دکترای ادیان و عرفان در این باره گفتوگو کردیم.
وی با بیان اینکه در تاریخچه حجرالأسود دو نکته وجود دارد، اظهار داشت: در نگاه اول در چارچوب ادیان ثانی وحیانی یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام و در نگاه دوم به عنوان امر فرهنگی و تاریخی در نظر بگیریم، حجرالأسود معنای متفاوتی خواهد داشت.
قنبری با اشاره به جایگاه ویژه حجرالأسود نزد مسلمانان و اسلام، خاطرنشان کرد: مسلمانان معتقدند که این سنگ آسمانی است و از آسمان به زمین آمده است، قبل از اسلام نیز این سنگ اهمیت خاصی داشته است، به طوری که عرب جاهلی نسبت به آن توجه ویژهای داشت، حتی در تاریخ اسلام نقل است که در زمانی که پیامبر اسلام به پیغمبری مبعوث نشده بودند، میان اقوام مختلف شبه جزیره عربستان بر سر قرار دادن حجرالأسود اختلافی پیش آمد که با درایت رسول اکرم این مشکل حل شد.
وی با بیان اینکه قبل از اسلام نوع نگاه به حجرالأسود نگاه توحیدی نبوده است، افزود: یعنی عرب جاهلی به اینکه حجرالأسود از آسمان آمده است و به خدای واحد منتسب است، اعتقادی نداشت، در تاریخ ادیان اصطلاحی به نام «فتیشیسم» (شیءپرستی) وجود دارد که معتقدند در اجسامی که از طبیعت استخراج میکردند یا خودشان میساختند، دارای قدرت مانایی است، «مانایی» قدرت مرموزی بود که به نفع یا ضرر شخصی به کار میآید، لذا نوع نگاه عرب جاهلی به حجرالأسود، فتیشیستی است که در نتیجه یک کرنش در مقابل این سنگ وجود دارد.
این استاد دانشگاه اهمیت حجرالأسود را از نظر دین اسلام این گونه تشریح کرد: در روایت است که حجرالأسود یک شیئ آسمانی است که توسط حضرت آدم(ع)، حضرت نوح(ع)، حضرت ابراهیم(ع) و سایر بزرگان مورد توجه و تقدیس قرار گرفته که این دیدگاه توحیدی است.
وی با اشاره به اینکه هر گاه چیزی وابسته به خداوند باشد، مقدس است، ادامه داد: به همین جهت حجرالأسود تقدس ویژه، اختصاصی، مستقل و منحصر به فردی ندارد، حجرالأسود یک امر مقدس است نه یک امر قدسی! به دلیل اینکه حجرالأسود منتسب به خداوند است، در دیدگاه اسلام اهمیت پیدا کرده است.
* همه فرقههای فقهی اسلام، استلام حجرالأسود را جایز میدانند
قنبری با تاکید بر اینکه حجرالأسود قبل از اسلام نیز دارای اهمیت بوده است، ابراز داشت: یکی از کارکردهای ادیان توحیدی این است که سنتها و آیینهای جاری جوامع بشری را جهت توحیدی میدهد، حجرالأسودی که عرب جاهلی، مشرک یا بتپرست به خاطر نیروی «مانا» کاملاً مقدس میداند، اما اسلام «مانا» را حذف و حجرالأسود را منتسب به خدا میداند.
وی با بیان اینکه چرا قرامطه حجرالأسود را از مکه به بحرین بردند، افزود: اگر جنبههای معنوی و اخروی را در نظر نگیریم، جنبه مادی و دنیوی برای آنها خیلی مهم بوده است و به راحتی از آن سوء استفاده کردند، اما آنچه مسلم است مسلمانان درباره حجرالأسود اجماع دارند، آن سنگی که اکنون در کعبه وجود دارد، همان حجرالأسود است.
این استاد دانشگاه در خصوص استلام حجرالأسود در خانه خدا بیان داشت: اساساً هر چیز مقدسی که به خدا منتسب است، مقدس است، بنابراین امور مقدس در ایجاد رابطه بین انسان و خدا نقش واسطهگری را ایفا میکنند، وقتی انسان بداند که از طرف معبود، خالق و معشوق است، تقدس پیدا میکند، به همین دلیل همه فرقههای فقهی اسلام استلام حجرالأسود را جایز دانستهاند.
انتهای پیام/ک